درايجاد بنيادهاي اجتماعي اسلامي ، نيروهاي انساني که تاکنون درخدمت استثمار همه جانبه خارجي بودند هويت اصلي وحقوقي انساني خود راباز مييابند ودراين بازيابي طبيعي است که زنان به دليل ستم بيشتري که تاکنون از نظام طاغوتي متحمل شده اند استيفاي حقوق آنان بيشتر خواهد بود
خانواده واحد بنيادين جامعه و کانون اصلي رشد وتعالي انسان است و توافق عقيدتي و آرماني درتشکيل خانواده که زمينه ساز اصلي حرکت تکاملي و رشديابنده انسان است اصل اساسي بوده و فراهم کردن امکانات جهت نيل به اين مقصود از وظايف حکومتاسلامي است. زن در چنين برداشتي از واحد خانواده ، از حالت (شيئي بودن) و يا) ابزار کار بودن (در خدمت اشاعه مصرفزدگي و استثمار ، خارج شده و ضمن بازيافتن و ظيفه خطير و پرارج مادري در پرورش انسانهاي مکتبي پيشآهنگ و خود همرزم مردان در ميدانهاي فعال حيات ميباشد ودرنتيجه پذيراي مسئولتي خطيرتر ودر ديدگاه اسلامي برخوردار از ارزش و کرامتي والاتر خواهد بود .
اصل دهم :
از آنجا که خانواده واحد بنيادي جامعه اسلامي است ، همه قوانين و مقررات و برنامه ريزيه اي مربوط بايد در جهت آسان کردن تشکيل خانواده، پاسداري از قداست آن واستواري روابط خانوادگي برپايه حقوق واخلاق اسلامي باشد.
اصل بيستم :
همهي افراد ملت اعم از زن ومرد يکسان در حمايت قانون دارند وازهمه ي حقوق انساني ، سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي وفرهنگي با رعايت موازين اسلامي برخوردارند .
اصل بيست ويکم :
دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعايت موازين اسلامي تضمين نمايد وامور زير را انجام دهد :
ايجاد زمينههاي مساعد براي رشد شخصيت زن واحياي حقوق مادي و معنوي او .
حمايت مادران ، بالخصوص در دوران بارداري و حضانت فرزند ، وحمايت از کودکان بي سرپرست
ايجاد دادگاه صالح براي حفظ کيان و بقاي خانواده
ايجاد بيمه ي خاص بيوگان وزنان سالخورده وبي سرپرست
اعطاي قيموميت فرزندان به مادران شايسته درجهت غبطه آنها درصورت نبودن ولي شرعي .